تا بوده حرف از بلبلاني بوده كه سكوت را بي حيا شكستند ... !!
تا بوده حرف از آبشار خروشاني بوده كه به ضجه هايش به تخته سنگ جنگل را يك لحظه خاموش نگداشته ....
تا بوده حرف از سكوتي بوده كه قرار بر شكستنش بوده ....
و راستي چه جالب كه سكوت آن وقت معنا دارد كه قبلش حرفي زده شده باشد ... !
پس آري سكوت هارا بايد شكست براي حرف زدن ! تا سكوت هويت پيدا كند ! در آن زمان ! بايد ...
بايد پروانه شد .. همه چيز ديد ... سوخت ... آتش گرفت ... و هيچ نگفت ... !